سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

    پیشگفتار :

سلام علیکم .

    همانطور که ملاحظه می فرمایید موضوع " فراگیری ما " ست ، فرقش با " فراگیری ما " که پیش از این به عرض رسید اینست که پس از افتادن مثلا چشم ما به جهان خارج و فراگیری چشم ما حالا موضوع فراگرفته ی چشم ما ست و فراگیر این دیگر چشم ما نیست بلکه حس بینایی ماست .
    دیدیم که مرحوم علامه پس از افتادن چشم ما به جهان خارج حرف از " دید " ن مثلا " یک سیاهی " زده بودند ، ولی همانطور که در تعریفی از فکر که گفته شده " الفکر حرکة الی مبادی و من المبادی الی المراد " و روشن نیست این حرکت از کجا به مبادیست ؟ در حرکت چشم به جهان خارج هم روشن نیست که از کجا افتاده به جهان خارج و در آن بقول مرحوم علامه به " اندام " ش و " خاصه " ای مثل مثلا " یک سیاهی " در آن ، در خاصه را عرض می کنم ؟
    البته روشن است ، در فرمایش مرحوم علامه را عرض می کنم ، بعنوان مثال ، که از " ما " افتاده " چشم ما " بقول ایشان ، ولی عرض شد که مثلا اختلاف دانشمند حسی و عقلی در همین است که یکی " ما " را حس گرفته و یکی دیگر هم عقل ، همینطور اختلاف به اصطلاح عارف و این چیه : " عاشق " هم با دیگری در اینست که " ما " را دل یا قلب گرفته ، اختلاف حافظ ، ذاکر و فاکر هم که موضوع اصلی ما در اینجا همین فکر یا اندیشه است نیز در همین افتادن ، هبوط و نزول چشم " ما " بقول هریک از ایشانست .
این اختلافات فقط در نزول ما نیست ، در قیام ما هم همین اختلاف را دارند ، چراکه از همانجا کامده آنجا رود ، در حالیکه ما یا انا " لله و انا الیه راجعون " ، ولی عرض شد فعلا بحث ما کاوشی دینی نیست .
    هرچند همین جاست که حرف حرف دین است ، یعنی تا دانشمندی ، چه در مثلا این چیه حوزه و چه این چیه دانشگاه ، حرف افتادن عضوی از اعضای ما بعنوان مثال مثلا چشم ما می زند ، که مثلا مثل همین که الان دارد چشم ما در این صفحه به سیاهه ی عرایض بنده می افتد حرفی نیست ، ولی وقتی از " ما " حرفی زده شود که برای " ما " تازگی داشته باشد و مقصود هم مثل سابق این نباشد که بازهم مثلا چشم ما به آن بیفتد بلکه بقول مثلا مرحوم علامه بخواهند که " دید " نی هم داشته باشیم ، این دیگر افتادن چشم ما نیست ، بلکه این افتادن حس بینایی ماست ، و عرض شد که حس مثلا بینایی به فراگرفته ی چشم می افتد و فراگیر آنهم هست ، مثل چشمش که فراتر و فراگیر جهان خارجی بود که به آن افتاد .
    خب حرف حرف " نو " ی است که ایشان دارند ، دانشمند را عرض می کنم که فقط حرف از افتادن چشم ما نمی زنند ، بلکه حرف از حرکت حس ما هم دارند و تازه بر کرسی " ما " هم تکیه زده اند ، حی و قیوم و لا ...

    یعنی فقط حرف از فراگیری چشم ما نیست که قضیه ختم شود به مثلا مثل همین افتادن چشم ما در صفحه به سیاهه ی عرایض بنده ، بلکه در " نو آوری " ایشان نه چشم ما بلکه این حس ماست که " شکوفایی " دارد وووی دیگرمان .
    حالا بعد حس چه خوابی برایمان دیده است و در نوآوری دیگر چی چی ما شکوفایی دارد ؟ و آخر این به کجا می رسد ؟ مانده که ایشان که باشند ؟! آیا دانشمند مثلا ریاضی فیزیک ، علوم تجربی ، علوم انسانی و یا هنر مثلا دانشگاهی ؟ ویا مثل همین ها که در حوزه جریان دارد ؟ خصوصا دینی و اسلامیش ؟!
    جالبترش  اینکه برای " فراگیری ما " هم فرموده باشد ، و همانطور که در پاسخ اظهار نظری که حسین آقای عزیزمان در نوشته ی قبلی داشتند عرض کرده ام زبانحالش این باشد که : " ادرکنی " ! مثل زبانحال این چیه دنیای خارج پیش چشم ما که فراگیردش و همینطور مثل دو دویی " چشم بینایی " " بینایی ما " هم همینطور ، حالا " ما " دل یا بقول مثلا مرحوم علامه : " مجرد از حس " ؟ بماند .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :194
کل بازدید : 1345120
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ